تشریف یا تکلیف؟
یک نام دیگر برای جشن تکلیف
مورد دیگری که از تفاوت های عمده مراسم تشرف به تکلیف در زمان ابن طاووس با موارد امروزی وجود دارد؛ استفاده از واژه " تشریف " به جای واژه " تکلیف " می باشد.
در واقع ابن طاووس با بیان این واژه سعی در کاستن بار معنایی منفی این کلمه به معنای " اجبار و سختی کار تکلیف " داشته؛ و تنها هدف وی معظم و شریف نشان دادن این امر ارزشمند بوده است.
همانطور که در کتاب خود نیز به صراحت به این موضوع اشاره نموده است : " همانا انسان قبل از مکلف شدن و رسیدن به تشریف در وضعیتی است که ناخوشایند و سخیف می نماید. تا آن زمان که خداوند جل جلاله وی را به شرف معرفت خود مشرف نماید. در این زمان است که لیاقت خدمت و عبودیت را پیدا خواهد کرد و پروردگار به وی جهت اطاعت خود، عنایت می فرماید و از نعمت و برکت خویش بر روی بذل می نماید. همچنین درهای لطف و بخشش پروردگار بر وی گشوده می گردد. همانند بنده ای که بنده بزرگترین و رئوف ترین پادشاه گردد. "
جشن تکلیف یا عید تشریف ؟
با توجه به آنچه تا اینجا بیان کردیم؛ دیگر این موضوع به روشنی قابل درک است که ابن طاووس به عنوان اولین کسی که مراسم تکلیف را در سنی خاص برای نوجوانان در نظر گرفته است؛ شناخته می گردد. از سوی دیگر ارزش و حرمت این مراسم نیز برای وی بر کسی پوشیده نیست.
نکته قابل توجه دیگر در باب حرمت این رسم ارزشند برای ابن طاووس آن است که وی سعی در نام گذاری این مراسم به عنوان یک عید برای هر شخص داشته است. همچنین معتقد بود که این نه یک جشن برای تکلیف بلکه یک عید برای تشرف و تشریف می باشد که باید هر ساله گرامی داشته شود.
در واقع جشن تکلیف از یک مهمانی و دورهمی بسیار فراتر است و لازم است تا به یک مراسم معنوی بزرگ برای هر شخص تازه مکلف شده به شرعیات دین بدل شود.
همچنین در میان سخنان ایاشن به این موضوع بر می خوریم که در بسیاری محافل از مسلمانان شیعه و یا مسلمانان اهل تسنن برای کوچک شمردن این مراسم گله می کند و می فرماید : " چگونه است که اگر سلطانی یا حاکمی بزرگ، شخصی را به حضور بپذیرد، مورد عنایت قرا دهد و یا خلعتی به وی بپوشاند؛ آن شخص آن روز را گرامی می دارد و جشن و خوشحالی به پا می کند. اما بسیار دیده و شنیده ام که روز و ساعت تکلف و تشرف خود را به نزد پروردگار نمی شناسد و رفته و رفته این زمان و این مراسم در میان مسلمین متروک و فراموش می گردد. "
لطفا آدرس منبع رو هم بدید.